Monarchy part : 26
پادشاه به آیلا بی علاقه به نظر میرسید حتی زمانی که او می خواست با او صحبت کند به او نگاه نمیکرد در نهایت او شروع به صحبت با مارکو کرد و به او توجه کرد
وقتی غذا تمام شد پادشاه اعلام کرد که همه به سالن رقص بروند. با ورود ارکستر شروع به نواختن کرد مردم بلافاصله رقصیدند. من تماشا میکردم که آنها در ریتم با موسیقی حرکت می کنند. من لبخند زدم در حالی که آنها بدون هیچ اهمیتی در دنیا می رقصیدند
مارکو دستش را به سمت آیلا دراز میکند که پیشنهاد رقص او را می پذیرد در حین رقصیدن توجه آیلا اصلا به مارکو نیست با هر چرخش سر او همیشه پادشاه را پیدا میکند
وقتی آهنگ تمام شد همه تعظیم میکنند و شریک بعدی را برای رقصیدن پیدا میکنند آیلا به سمت پادشاه می رود
$ عزیزم می توانم رقص بعدی را داشته باشم؟
به او لبخند میزند
نه با بی حوصلگی گفت
لبخندش می لنگد و نگاهی از درد چشمانش را پر میکند او با مارکو که با نارضایتی به دوستش نگاه میکند راه می رود. چرا اینقدر با او سرد است؟ میفهمم چرا او را نمی خواهد اما چرا رقص را رد میکند؟ دیگر نمیتوانم فکرم را نگه دارم
+ اعلیحضرت من ميدونم که جای من نیست که این سوال رو بپرسم اما چرا یک رقص ساده شاهزاده خانم را رد میکنم؟
به سمت من بر می گردد چشمان آبی سردش با چشم های چند رنگ من برخورد کرد
_ چون من نمیخوام محبتی را که او به من نشان می دهد برگردانم یک رقص ساده با او به این معنی است که ما باید نامزد کنیم او یک حرکات ساده را به عنوان یک پیشنهاد میبنه علاوه بر این من نمیخوام با اون برقصم
از آنجایی که همه با هشیاری میرقصیدند می دانستم که اکنون برخی از خدمتکاران به باغ خواهند رفت نگاهی به پادشاهی می اندازم که به نظر میرسد با جام خود مشغول است تا متوجه شوم که آیا برای چند دقیقه دور شدم یا نه
با احتیاط به سمت بالکن رفتم و سعی نکردم کسی متوجه دزدکی بودنم نشود با عجله از پله ها به سمت باغ پایین می روم از دور میشنوم که مردم میخندند صدا را دنبال میکنم و به سمت گروه خدمتگزاری میروم که لیوان هایشان را به هم می کوبیدند
آگنزیا و متئو به سمت من می آیند و یک لیوان شراب به من می دهند. میتوانم بگویم که هر دو بسیار مست بودند. مطمئنم اینجا همه مست بودند
وقتی آنها نگاه نمی کردند من به سرعت شراب رو داخل علف ها ریختم وقتی برگشتند سریع فنجان را روی لبم بردم وانمود کنم که آن را نوشیده ام من از طعم شراب متنفرم نوشیدنی تلخ مزه خوبی در شکمم نمیشینن
یک نفر شیر آب را کوبید آگنزیا در حالی که مرا به رقص کشاند لبخند زد دیگران هم پیوستند دایره ای درست کردیم و با موسیقی حرکت کردیم. رقص شلخته بود زیرا برخی مست هستند
پارت هدیه 🎁 امشب حمایت کنيد گایز یادتون نره
وقتی غذا تمام شد پادشاه اعلام کرد که همه به سالن رقص بروند. با ورود ارکستر شروع به نواختن کرد مردم بلافاصله رقصیدند. من تماشا میکردم که آنها در ریتم با موسیقی حرکت می کنند. من لبخند زدم در حالی که آنها بدون هیچ اهمیتی در دنیا می رقصیدند
مارکو دستش را به سمت آیلا دراز میکند که پیشنهاد رقص او را می پذیرد در حین رقصیدن توجه آیلا اصلا به مارکو نیست با هر چرخش سر او همیشه پادشاه را پیدا میکند
وقتی آهنگ تمام شد همه تعظیم میکنند و شریک بعدی را برای رقصیدن پیدا میکنند آیلا به سمت پادشاه می رود
$ عزیزم می توانم رقص بعدی را داشته باشم؟
به او لبخند میزند
نه با بی حوصلگی گفت
لبخندش می لنگد و نگاهی از درد چشمانش را پر میکند او با مارکو که با نارضایتی به دوستش نگاه میکند راه می رود. چرا اینقدر با او سرد است؟ میفهمم چرا او را نمی خواهد اما چرا رقص را رد میکند؟ دیگر نمیتوانم فکرم را نگه دارم
+ اعلیحضرت من ميدونم که جای من نیست که این سوال رو بپرسم اما چرا یک رقص ساده شاهزاده خانم را رد میکنم؟
به سمت من بر می گردد چشمان آبی سردش با چشم های چند رنگ من برخورد کرد
_ چون من نمیخوام محبتی را که او به من نشان می دهد برگردانم یک رقص ساده با او به این معنی است که ما باید نامزد کنیم او یک حرکات ساده را به عنوان یک پیشنهاد میبنه علاوه بر این من نمیخوام با اون برقصم
از آنجایی که همه با هشیاری میرقصیدند می دانستم که اکنون برخی از خدمتکاران به باغ خواهند رفت نگاهی به پادشاهی می اندازم که به نظر میرسد با جام خود مشغول است تا متوجه شوم که آیا برای چند دقیقه دور شدم یا نه
با احتیاط به سمت بالکن رفتم و سعی نکردم کسی متوجه دزدکی بودنم نشود با عجله از پله ها به سمت باغ پایین می روم از دور میشنوم که مردم میخندند صدا را دنبال میکنم و به سمت گروه خدمتگزاری میروم که لیوان هایشان را به هم می کوبیدند
آگنزیا و متئو به سمت من می آیند و یک لیوان شراب به من می دهند. میتوانم بگویم که هر دو بسیار مست بودند. مطمئنم اینجا همه مست بودند
وقتی آنها نگاه نمی کردند من به سرعت شراب رو داخل علف ها ریختم وقتی برگشتند سریع فنجان را روی لبم بردم وانمود کنم که آن را نوشیده ام من از طعم شراب متنفرم نوشیدنی تلخ مزه خوبی در شکمم نمیشینن
یک نفر شیر آب را کوبید آگنزیا در حالی که مرا به رقص کشاند لبخند زد دیگران هم پیوستند دایره ای درست کردیم و با موسیقی حرکت کردیم. رقص شلخته بود زیرا برخی مست هستند
پارت هدیه 🎁 امشب حمایت کنيد گایز یادتون نره
- ۱۴.۲k
- ۱۵ بهمن ۱۴۰۳
دیدگاه ها (۳)
در حال بارگزاری
خطا در دریافت مطلب های مرتبط